فردا 25 شهریور

ساخت وبلاگ
امروز اولین شیفتم تو کربلا رو گذروندم و اینو بگم که تو یه شیفت حدود ۸ ساعته ۶۰۰ تا مریض (مراجعه کننده) داشتیم! الان تک تک اعضای بدنم درد میکنه ، هر چی میخوام بشینم یا بلند شم عین پیرزنها میگم آآآآآآییییی وااااااییییی ، عضلاتم درد میکنن و انگار کتک خوردم ( البته این حسو از روز اول دارم...) دلم میخواد از چطور طی شدن مسیر بنویسم از دو تا محلی ک تا الان اسکان داشتیم و تجربه زیارت و دیدار حرم‌ حضرت عباس و امام حسین فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 22:26

پیام من رو از حرم حضرت عباس دریافت میکنید ... فقط اومدم بگم وقتی مشرف میشید حرم حضرت عباس، یه شکل جدید و عجیبی از ارامش رو حس میکنید که قطعا هیچ جای دیگه قابل احساس و تجربه نیست... یه جوریه که انگار اصلا پاهاتون همراهی نمیکنن که از حرم بیایید بیرون و وقتی به هر جون کندنی قصد خروج میکنید و از مسیر معین شده بالا میرید و برمیگردید به ادای احترام مجدد به ضریح نگاه کنید، بی اراده به پهنای صورت اشک میریزید و نگرانید نکنه این اخرین باری باشه که چشمتون به ضریح می افته ... فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 22:26

امشب اخرین شیفت شبم تو کربلاست و من واقعا دلم نمیاد این درمانگاه رو که با کمترین امکانات اماده شده و در واقع یه جور درمانگاه صحرایی هست رو رها کنم...

دلم میسوزه و میترسم که اخرین بار باشه و دیگه توفیق حضور پیدا نکنم ...

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 22:26

اولیش سرپرستارمون واسه این ماه با هززززاررر منت به من ۵ روز مرخصی داده بود که با وقاحت تمام وقتی یکی از همکارای شب کارمون استعلاجی شد ۲ تا از شیفت شب های اون شد سهم من ! یعنی رید تو مرخصی من ولی به سابقه دارهای بخشش حتی پیشنهاد نداد که اگه ممکنه جای همکار استعلاجی رفته شیفت وایسن، بعد حالا که واسه ماه بعد ازش ۱۰ روز مرخصی میخوام رفته واسم تو قیافه که ۱۰ روز نمیدم، فوقش ۵ روز هرچی واسش میگم بابا شرایط من به فلان دلیل و فلان دلیل خاصه نمیتونم واقعا کمتر از ۱۰ روز ، میگه منم نمیتونم ۱۰ روز مرخصی بدم بهت نرو کلا :/ ، وقاحت تا کجا ؟ من تو ۸ ماهی که تو این بخش دارم کار میکنم کلاااااا ۵ روز رفتم مرخصی ، مرخصی این ماهمم که ازم گرفت واسه ماه بعدم حاضر نیس باهام همکاری کنه ... واقعا حقش نیس برم جیش کنم تو بخشش ؟  دومیش همه‌چیز از ۱۷ مرداد شروع شد ، لینکی واسم ارسال شد ، ثبت نام کردم، ۱۹ ام باهام تماس گرفتن که آیا از ثبت نامم مطمئنم و بی فوت وقت گفتم قطعا و حتما ،‌ ۲۰ ام ساعت ۳ صبح! (بامداد؟) در حالی که از شدت ذوق و هیجان بیخواب شده بودم بقیه های ثبت نام اینترنتی رو انجام دادم و منتظر بودم تا شنبه بشه و کارهای اداری انجام بشن، همون موقع همونطور که تو دلم ذوق و اندوه رو همزمان داشتم ، یهو بغضم ترکید و گریه م گرفت و گفتم خدااااا خواهشا این بار دیگه نزن تو حالم، بذار این بار بشه ، حالا که اینقدر واسش مشتاقم ذوق و شوقمو نگیر ، چشمامو بستم و خوابیدم و از اون روز تا الان هزار بار سنگ افتاد جلو پام ولی خدا کمکم کرد و کارم پیشرفت و امروز با اومدن پستچی و بسته ای که به دستم رسید انگار دلم قرص تر هر وقت دیگه ای شد ... (واستون بیشتر و کاملتر مینویسم از چند و چون قضیه ) سومیش س.ت باز پیام د فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 18:09

به عنوان غول آخر این مسیر ، امروز رفتم تو صف ارز ! تقریبا همه کارا انجام شده  وسایلمم جمع و جور کردم  سرپرستارمم بهم مرخصی نداد :/ و با کلی نامه زدن به مدیریت و ریاست و ... کشیدن پای تمام اینا وسط ماجرا کوتاه اومد ... بازم مرخصی نداده ها فقط شیفت شب نداده :/ شیفت صبح و عصر داد و گفت غیبت کن و کسر حقوق میشی ... منم در حالی که داشتم نگاش میکردم و همه تنفرمو با نگاهم بهش میدادم تو دلم گفتم جهنم اون پولو سگ خورد ، تف تو روی من اگه بعد از طرحم همچنان وایسم تو بخشِ تو که ازم بیگاری بکشی... الانم به عنوان حسن ختامِ هفته_ و طبق عادت معهود هر هفته_ بریم برای یه عصر و شبِ سم ... فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 18:09

دلم میخواد دقیق و با جزئیات بنویسم

ولی اگه بیشتر از این تو راه گوشی دستم بگیرم قطعا سرگیجه و حالت تهوع تا آخر مسیر همراهمه...

بی مقدمه و بی حاشیه بگم 

نمیدونم چطور شد ‌و همه چی چطور پیشرفت ، ولی من الان تو راه کربلا ام ...

فردا 25 شهریور...
ما را در سایت فردا 25 شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8nursesevil4 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1402 ساعت: 18:09